حضور میلیونی مردم در عاشورای ۵۷ در حکم رفراندومی علیه رژیم شاه بود و با فرار شاه از کشور، ملت تاثیر عزاداری در مقابله با ظلم و حکومت استبدادی را احساس کردند. هیأتهای مذهبی در به میدان آوردن مردم نقش اساسی داشتند.
دانلود بهترین مقاله ـ حوزه مسجد و هیأت ـ امیرحسین کسائی: همانطور که در گذشته گفته شد و میتوانید اینجا و اینجا بخوانید در دوره پهلوی، رضاخان و محمدرضا به مقابله با برگزاری عزاداری برآمدند. در مقابل مردم هم نه تنها تلاش کردند مجالس عزاداری را برپا کنند، بلکه با تأسی از فلسفه عاشورا، در پی نابودی حکومت وقت هم بر آمدند. این روند موجب ایجاد رویکرد سیاسی در هیأتها شد. هیأتیهایی که کمتر توجه به فلسفه قیام سیدالشهدا (ع) و اهداف و رویکردهای سیاسی امام حسین (ع) و مبارزه با ظلم و جور و طاغوت ایشان داشتند، حال با درک بهتری از این رویهها، عَلَم مبارزه با طاغوت و استکبار را بلند کرده بودند. با همین کارکردها، درون هیأتها، هستههای انقلابی شکل میگرفت و انقلابیون آموزش نظامی میدیدند. شعارها، اعلامیهها، نوارها، تصاویر و عکسهای انقلابی تهیه، توزیع و تکثیر میشد.
امام خمینی (ره): در نوحههای سینهزنی، مصیبتهای وارده بر اسلام بازگو شود خطر امروز برای اسلام، کمتر از خطر بنیامیه نیست در آستانه محرم سال ۱۳۴۲، دستگاه امنیتی رژیم با وقوف به نارضایتی روحانیون از رژیم و احتمال اقدامات اعتراضی، تدابیری اندیشید تا بتواند مجامع و مجالس سوگواری را کنترل کند. آگاهی تهران طی بخشنامههایی دستورات متعددی مبنی بر اعلام ممنوعیت «اعمال خلاف شئون مذهبی» در تحدید فعایت هیأتهای مذهبی و دستههای عزاداری صادر کرد. از سوی مقابل، امام خمینی (ره) در ۲۸ اردیبهشتماه، با ارسال پیامی، با بیان اینکه «خطر امروز بر اسلام، کمتر از خطر بنیامیه نیست» از نوحهخوانان و سرایندگان اشعار مذهبی خواستند «در نوحههای سینهزنی، مصیبتهای وارده بر اسلام و مراکز فقه و دیانت و انصار شیعه» را بازگو کنند.
وقتی شعار دستههای عزاداری «یا مرگ یا خمینی» شد در ماه عزاداری سالار شهیدان، دستورات امام خمینی (ره) در مجالس مذهبی به اجرا درآمد؛ تا اینکه روز عاشورا فرارسید؛ در روز ۱۳ خرداد مصادف با عاشورای حسینی، یک راهپیمایی بزرگ توسط هیأتهای موتلفه اسلامی در تهران ترتیب داده شد و مردم ضمن عزاداری، در انتقاد از عملکرد رژیم پهلوی، شعارهای سیاسی هم سردادند. در روزهای پایانی محرم سال ۴۲، دستههای عزاداری با مشارکت هزاران نفری، در خیابانهای تهران به راه افتادند و اعلامیههای امام خمینی (ره) و دیگر مراجع بین مردم توزیع میشد. روی پرچمها و کُتلها، عکسهای امام نصب شده بود و برای نخستینبار، مردم نوحههایی در حمایت از ایشان سر دادند. با دستگیری امام، هیأتها و دستههای سوگواری با شعار «یامرگ، یا خمینی» و «مرگ بر شاه» به این اقدام اعتراض کردند.
مرحوم عبدالله ملاباقر ساواک از مداحان تعهد گرفت که هر جا خواندند، باید شاه را دعا کنند متقابلاً ساواک نیز با احضار وعاظ از آنها میخواست که در مجالس عزاداری، علیه شخص اول مملکت سخن نگویند و علیه اسرائیل مطلبی گفته نشود. همچنین مرتب به مردم نگویند که اسلام در خطر است. مرحوم عبدالله ملاباقر از نوحهخوانهای قدیم تهران در این خصوص میگفت: «جامعه مداح تهران، دوشنبه شبها جلسه داشتند و هر هفته، منزل یکی از مداحان بود. اسم و نشانی تمام مداحان هم پیش رئیس هیأت، یعنی حاج شاهحسین بهاری (پدر مرحوم علیرضا و حمید بهاری) بود. ساواک به خاطر هیأت مداحان، او را دستگیر کرد و یک شبه، همه ما را گرفتند. ما حدود پنجاه و سه چهار نفر بودیم که بعضی از آنها، مثل مرحوم حاج سیدعباس زریباف یا حاج محمدعلی اسلامی، مداح رسمی هم نبودند. ساواک از همه ما تعهد گرفت که هر جا خواندیم، باید شاه را دعا کنیم. بعضی از ما را هم ممنوعالمنبر کردند. مثلاً من به مدت ۱۵ سال فقط یک جا میتوانستم بخوانم و آن، هیأت ثامنالائمه (ع) بود. حتی شب اول ماه که خانه خودمان روضه بود، اجازه نداشتم بخوانم. اینکه چطوری میفهمیدند، نمیدانم، اما وقتی ما را میگرفتند و به ساواک میبردند، همه مشخصات ما را داشتند؛ اینکه دیروز و دیشب کجا و با چه کسانی بودیم، چی گفتیم و حتی چی خوردیم!» ویدیوی صحبتهای این نوحهخوان را اینجا تماشا کنید: