ناگفته‌هایی از حمله‌ی ارتش ایران به حجاز برای دفع حملات وهابیان حدود دو سده پیش

وهابیت در فضایی شکل گرفت که بعد از سقوط اصفهان و سیاست نادر، یک همگرایی بین مذاهب اصلی اتفاق افتاد. اگر این همگرایی ادامه پیدا می‌کرد، دنیای اسلام سرنوشت دیگری داشت؛ اما آن چیزی که به این انسجام لطمه زد، وهابیت بود…

ناگفته‌هایی از حمله‌ی ارتش ایران به حجاز برای دفع حملات وهابیان حدود دو سده پیش

محمدجواد محمدحسینی: شامگاه جمعه، ۹ شهریور ۱۴۰۳ در خانه‌ی «گفتارها» در شبکه‌ی اجتماعی کلاب‌هاوس، نشستی با عنوان «تاریخ تخریب قبور معصومان در حجاز و عتبات» با سخنرانی آقای سید علی موجانی، دیپلمات و تاریخ‌نگار، برگزار شد.

در جلسۀ این هفتۀ خانۀ گفتارها که با اهتمام و پیگیری مجید تفرشی، مدیر و مؤسس خانۀ گفتارها و اجرای محمدرضا مهاجری همراه بود، سید علی موجانی، به مذاکرات محرمانه بین دولت‌های ایران و عثمانی در زمان فتحعلی شاه اشاره کرد که در نتیجۀ آن سپاهی از ایران برای دفع خطرات و حملات وهابیان به سمت شبه جزیره گسیل شد. موجانی با تمجید از سیاست نادرشاه که به دنبال رفع اختلافات مذهبی در جهان اسلام بود، ظهور وهابیت را مانع اجرای ایدۀ نادرشاه دانست و گفت هم‌زمانی قدرت گرفتن محمدبن‌عبدالوهاب با روند تثبیت قدرت در ایران و برگزاری نشست بغداد با علمای جهان اسلام، شائبۀ نفوذ قدرت‌های استعماری را در ذهن می‌پروراند؛ اگرچه هنوز سند متقنی در این زمینه وجود ندارد.

از جمله تألیفات علی موجانی، می‌توان به کتاب‌های تقاریر نجد، بازسازی تاریخ فراموش‌شده عتبات عالیات، ریشه‌های تجدید حیات خلافت اسلامی (داعشی) و تاثیر ژئوپلتیک آن و گفتگوی تمدنی تاریخی ایران و ترکیه اشاره کرد.

در ادامه خلاصه‌ای از بیانات اقای سید علی موجانی خواهد آمد. علاقه‌مندان می‌توانند برای اطلاع از تمامی مباحث طرح‌شده به آرشیو خانۀ گفتارها در کلاب‌هاوس مراجعه نمایند و پوشۀ کامل صوتی این جلسه را نیز بشنوند.

سقوط اصفهان، روی کار آمدن نادر شاه و سیاست وی جهت وحدت جهان اسلام

شاید بتوان گفت که ریشۀ حوادثی که در نتیجۀ آن بقاع حرمین شریفین در حجاز و عربستان تخریب شد و بعد به عراق ادامه پیدا کرد و گسترش بیشتری یافت، به سقوط اصفهان در سال ۱۱۳۵ هجری قمری (۱۷۲۲ میلادی) برمی‌گردد. در حقیقت با آمدن افغان‌ها به اصفهان و فتح ایران، در این سال، تغییری اساسی در موازنۀ منطقه‌ای ایجاد شد. یک دولت شیعی مقتدر که در مقابل دولت عثمانی (که جامعۀ اهل سنت را نمایندگی می‌کرد) ایستاده بود و توازنی را ایجاد کرده بود، فرو پاشید و خبر این سقوط به‌سرعت منتشر شد و اثرات ژئوپلیتیک خود را بر منطقه گذاشت.

یک سال پس از سقوط اصفهان و دولت شیعۀ صفوی، محمدبن‌عبدالوهاب که جوانی ۱۶ ساله است، مدینه را ترک و به منطقۀ احصاء (منطقۀ شیعه‌نشین در شرق عربستان) می‌آید و در آنجا بین شافعی‌ها و شاید شیعیان، زندگی خودش را در اواخر دوران نوجوانی می‌گذراند و تحصیل می‌کند. او در حدود ۱۸ سالگی، از نفی زیارت قبور صحبت می‌کند و در نامه‌ای خطاب به پدرش در نجد اشاره می‌کند که باید این امر پایان یابد.

یک دهه بعد از این، وقتی محمدبن‌عبدالوهاب ۲۸ ساله می‌شود، دوران بی‌ثباتی ایران پایان می‌یابد و نادر در دشت مغان قدرت ایران را عملا به دست می‌گیرد و برای تثبیت مذهب تشیع در کنار چهار مذهب دیگر اهل سنت اقدام می‌کند. (۱۱۴۸ق، ۱۷۳۵م) من در آرشیو عثمانی به اهمیت کار نادر واقف شدم. در آنجا سندی یافتم که در آن صدراعظم برای سلطان عثمانی نوشته بود خطر نادر برای سلطنت عثمانی از خطر کل دولت صفویه بیشتر است؛ چرا که نادر به تقابل و نزاع شیعه و سنی پایان داده است و درخواست کرده که تشیع به عنوان یک مذهب رسمی اسلام شناخته شود و اگر این اتفاق بیفتد، قدرت سیاسی خلافت عثمانی با چالش اساسی روبه‌رو خواهد شد و دیگر نمی‌توانیم ایدئولوژی و مذهب خود را به ایرانی که به مذاهب اهل سنت احترام می‌گذارد، گسترش دهیم.

دیدگاهتان را بنویسید