انديشه تشکيل حکومت اسلامي، طبق آيات قرآن کريم (سوره نساء ، آيه 105 - سوره آل عمران ، آيه 22 – سوره مائده ، آيات 49 و 50) و رهنمودهاي پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله به صحابه شان، دلالتبر احساس فطري بشر در تشکيل دولت دارد. پيامبر(ص) هم به عنوان اسوه و الگو، در دوران حيات خود، همزمان با فراهم شدن امکانات تشکيل حکومت اقدام به تشکيل آن کرد. با امعان نظر در قرآن و در رهنمودهاي پيامبر در مي يابيم که در زمان حيات پيامبر دو نوع سلطه – يکي ديني و ديگري دنيوي – نبوده است، بلکه يک سلطه و اقتدار ديني و دنيوي بوده که در اختيار شخص پيامبر قرار داشته است و او مرجع امور مادي و معنوي مسلمانان بوده است. ايشان بلافاصله پس از هجرت حکومت تشکيل دادند و در حالي که ياران و پيروان آن حضرت نسبت به بسياري از مشکلات فردي و اجتماعي از آن حضرت سئوال مي کردند، هيچگاه از اصل لزوم حکومت سئوال نمي کردند. اين امر بيانگر اين است که مسئله تشکيل حکومت به قدري واضح و بديهي بوده که نياز به سؤال نداشته است. پس از رحلت پيامبر(ص) نيز هيچ کس در ضروري بودن حکومت شک نداشت. آنچه مورد اختلاف و بحث آنان بود اين مسئله بود که چه کسي حاکم باشد. لذا جريانهاي پس از رحلت آن حضرت نيز با تمامي فراز و نشيب، از همين احساس فطري بشر در تشکيل دولت سرچشمه ميگرفت. همه به انگيزه فطرت احساس ميکردند که چرخ جامعه اسلامي بدون گرداننده، گردش نخواهد کرد و دين اسلام اين واقعيت را، که درجامعه اسلامي بايد حکومتي وجود داشته باشد، امضاي قطعي نموده است. عملکرد پيامبر(ص) در مدينه در تبيين مسائل سياسي و حکومتي و بسنده نکردن به مسائل عبادي، اخلاقي صرف از سويي، و از سوي ديگر ارسال سفير نزد پادشاهان و سلاطين و انجام قضاوت، همه بيانگر اهميت مسئله حکومت و رهبري سياسي جامعه اسلامي بود.
شايان ذکر است که احکام اسلام ويژه عصر و دوره خاص نمي باشد. نه احکام اسلام اختصاص به عصر پيامبر داشته و نياز به حکومت اختصاص به دوران خاصي ندارد؛ لذا بايد احکام اسلام تا قيامت اجرا شود. در اين راستا به نياز اجتماعي مردم و جوامع به حکومت پاسخ مقتضي داده شود. بنابراين ولايت و حکومت از اموري نيست که زوال و سستي در آن راه يابد و پاسخي است به نياز جامعه در جهت امنيت و حاکميت قسط و عدالت و ارزش هاي الهي و انساني که نبايد از آن غفلت کرد.
طبيعي است که اسلام براي فعليت بخشيدن به اهداف عالي خويش در زمينههاي گوناگون سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و حتي عبادي، نيازمند وجود دولت است.حضرت امام خميني(س) در کتاب ولايت فقيه خويش، وجود احکام مالي، دفاع ملي، احقاق حقوق و احکام جزايي در متن دين و شريعت را دليل بر لزوم تشکيل حکومت دانسته، مينويسند: « اولا، خود پيامبر(ص) تشکيل حکومت داد و تاريخ گواهي مي دهد که تشکيل حکومت داده و به اجراي قوانين و برقراري نظامات اسلام پرداخته و به اداره جامعه برخاسته است : والي به اطراف مي فرستاده ؛ به قضاوت مي نشسته ، و قاضي نصب مي فرمود؛ سفرايي به خارج و نزد رؤساي قبايل و پادشاهان روانه مي کرده؛ معاهده و پيمان مي بسته؛ جنگ را فرماندهي مي کرده و خلاصه احکام حکومتي را به جريان مي انداخته است.
ثانيا، براي پس از خود به فرمان خدا تعيين «حاکم» کرده است. وقتي خداوند متعال براي جامعه پس از پيامبر اکرم (ص) تعيين حاکم مي کند، به اين معناست که حکومت پس از رحلت رسول اکرم نيز لازم است و چون رسول اکرم با وصيت خويش فرمان الهي را ابلاغ مي نمايد ، ضرورت تشکيل حکومت را نيز مي رساند.»(1)
از طرفي نامگذاري امسال به سال پيامبر اعظم(ص) از سوي مقام معظم رهبري مي تواند اين پيام را به دولتمردان تمام حکومت هاي اسلامي از جمله جمهوري اسلامي ايران بدهد که اگر به دنبال اسلام ناب محمدي و در پي ايجاد دولت اصيل اسلامي هستند، بايد به نبي اکرم (ص) اقتدا کنند؛ سيره سياسي آن حضرت را در امور داخلي و خارجي و بين المللي سرلوحه کار خود قرار دهند؛ سيره اخلاقي، اقتصادي، سياسي، فرهنگي و نظامي پيامبر را به عنوان سند چشم انداز نهايي دول اسلامي خويش بنگرند و هر چه مي توانند براي آن تلاش کنند و مشکلات کشورشان را در سطوح مختلف حل کنند. نامگذاري هدايتگرايانه امسال براي دولت اسلامي يعني سال خيزش و حرکت بزرگ و رو به جلو.(2)
البته ناگفته پيداست که براي تأسي به سيره سياسي و مديريتي پيامبر(ص) قدم اول پيدا کردن شناختي جامع نسبت به ابعاد مختلف مادي و معنوي حکومت اسلامي پيامبر مي باشد، لذا اين مقاله بر آن است تا ساختار قدرت و نظام اداري در مدينه را پس از هجرت رسول الله(ص) به آن شهر، مورد بررسي قرار دهد و در نگرشي جامع به بررسي مراحل شکل گيري و دستگاه هاي شکل گرفته در مدينه بپردازد.
اوضاع يثرب (مدينه) در آستانه هجرت پيامبر اعظم (ص)
...
مراحل شکل گيري نظام اداري پيامبر(ص) در مدينه
...
ساختار حکومتي پيامبر اعظم(ص)
در يک تقسيم بندي مي توان ساختار حکومتي پيامبر(ص) پس از تثبيت قدرت ايشان در مدينه را در نه دستگاه حکومتي تشريح کرد که عبارتند از(5):
1- وزارت، 2- دستگاه اداري، 3- دستگاه قضايي، 4- دستگاه دبيرخانه، 5- دستگاه مالي، 6- دستگاه ديپلماسي، 7- دستگاه نظامي، 8- دستگاه امنيتي و حسبه، 9- دستگاه آموزشي و تعليمي
1- وزارت
در مورد اصل به وجود آمدن وزارت در اسلام چند نظر وجود دارد:
1- وزارت از زمان رسولخدا (ص) ظهور کرد .
2- با خلافتشروع شد .
3- از زمان سفاح اولين خليفه عباسي شروع گرديد .
...
2- دستگاه اداري
...
3- دستگاه قضايي
...
4- دستگاه دبيرخانه
مراد از دستگاه دبيرخانه، مجموعه فعاليت هاي دبيرخانه اي مرسوم و بايگاني و مجموعهاي از ديوان، کتابت، دفتر داري و غيره مي باشد . نصوصي که به ما رسيده است اثبات ميکند دولت پيامبر (ص) داراي چنين تشکيلاتي بود .
ابنعساکر در کتاب تاريخ دمشق خود مينويسد که نويسندگان پيامبر (ص) بالغ بر 23 نفر بودند که زندگينامه آنان در بهجةالمحافل آمده است. پيامبر (ص) کارهاي نوشتاري را بين افراد تقسيم نموده بود . امام علي(ع) را مسئول نوشتن ميثاقهاي رسمي مانند صلح حديبيه و برخي ابوعمرو را به عنوان کاتبالعهود والصلح نام ميبرند. زيد بنثابت متولي نوشتن نامهها به پادشاهان و رؤسا و عشاير بود. عبدالله بنارقم بنابيارقم که دايي پيامبر (ص) بود، نامهنويسي به ملوک را بر عهده داشت و از فرط امانتداري به جايي رسيد که شخصا نامه را مينوشت و مهر ميکرد و آنچه نوشته بود را دوباره قرائت نميکرد . وقتي افرادي براي پيامبر (ص) نامه مينوشتند، حضرت از او ميخواست جواب بدهد و وي جواب را به رسولخدا(ص) نشان ميداد، که پيامبر در صورت رضايت ارسال ميکرد.
در کتب تاريخي اينطور آمده است که وقتي پيامبر (ص) خواستبه هرقل، امپراتور روم نامه بنويسد، به او گفتند: غير عرب ها نامه بدون مهر را نميپذيرند، لذا براي پيامبر مهري از نقره ساختند که نقش آن محمد رسولالله بود. در مورد کيفيت عهدنامهها و ابلاغنامهها و چگونگي استفاده از القاب و آداب و رسوم و تشريفات خاصي که کاتبان رعايت ميکردند، ميتوان به کتاب صبحالاعشي، جلد 9 و 10 مراجعه کرد که به طور مفصل به اين مبحث پرداخته است. (12)
در جمعبندي مي توان گفت که پيامبر (ص) کاتباني داشت که آموزش ديده بودند و به هر يک از آنها امري محول ميشد. بنابراين در حکومت پيامبر(ص) تقسيم کار خوبي در بعد دبيرخانه اي و مکاتباتي وجود داشته است از جمله: کتابت نامه هاي اداري، بايگاني، کتابت وحي، آمارنويسي، گزارشنويسي و...
5- دستگاه مالي
وقتي بلاد حجاز و يمن و همه جزيرةالعرب و بلاد شام و عراق به فتح مسلمين درآمد، سيل دادن خمس و جزيه و صدقات به سمت رسولخدا (ص) سرازير شد . براي جمعآوري و ثبت و ضبط و توزيع آنها دستگاهي لازم بود که از آن به دستگاه مالي ياد ميکنيم . وقتي ملوک اقاليم مختلف با رسولخدا (ص) مهادنه کردند، پيامبر (ص) از آنها درهم و دينار ميگرفت و آن را به مصارف مسلمين ميرساند و حکومت مسلمانان را با آن نيرومند ميساخت. پيامبر (ص) در دستگاه مالي خود چند منصب را قرار داده بودند که در جلد چهارم کتاب سيره ابن هشام به طور مفصل در مورد آن بحث شده است و ما در اينجا آن را به اجمال بيان مي کنيم:
1- مصدق
عاملي که صدقات و زکوات را از واجدين شرايط ميگرفت. رسولخدا (ص) افرادي را رسما منصوب کرده بود تا صدقات و ماليات را جمعآوري کنند . مثلا پدربزرگ حرب بنعبدالله بنعمر الثقفي وقتي آگاه به مباني اسلام شد و اسلام آورد رسولخدا (ص) او را مسؤول اخذ صدقه از قومش (ثقيف) کرد. وي صاحب الاعشار بود . (13) ابناسحاق در سيرهاش مي نويسد در يک جمعبندي مي توان گفت که 28 نفر به عنوان عاملان و مصدقان زکات بودند که ماليات و جزيه و خمس و زکات را جمع ميکردند و رسما منصوب و مسؤول از طرف رسولخدا (ص) بودند .
2- مستوفي
مستوفي کسي بود که رسولخدا (ص) او را انتخاب ميکرد تا ماليات را از مصدقان و عاملان جمعآوري کند و به رسولخدا (ص) برساند.
3- موزع
موزع کسي بود که پولي را از طرف رسولخدا (ص) بين مردم توزيع و تقسيم مينمود. موارد مصرف اين اموال بابت ديه يا کمک به مردم و يا براي خريد سلاح و اسب بود. مثلا پيامبر(ص) اعلام کرده بود: ((هر بدهکاري که نزد والي يي از واليان مسلمين برود و براي والي يي روشن شود که او در اداي دينش ناتوان است، در اين جا بر والي مسلمين است که دين او را از اموال مسلمين ادا کند.))(14)
4- خارص
کسي که کارشناس است و تخصص دارد متاعي را ببيند و قيمت آن را تشخيص دهد و تخمين بزند را خارص مي ناميدند. ابيحميد خارص نخل بود. براي مثال عبدالله رواحه که بعدها در جنگ موته به شهادت رسيد، هر سال از طرف پيامبر(ص) براي ارزيابي محصول خيبر و تنصيف آن، به آن جا سفر مي کرد و او پس از تخمين محصول، سهميه ي مسلمانان را جدا و به مدينه انتقال مي داد.(15) همچنين در جلد چهارم سيره ابن هشام آمده است که عبدالله بنرواحه خرماي اهل خيبر را خرص ميکرد و عتاب بناسيد هم مامور خرص نخل و انگور بود.
5- کاتب صدقات
کاتب صدقات کسي بود که وظيفه ثبت و ضبط آمار و ارقام و بايگاني را به عهده داشت. زبير بنعوام کاتب صدقات بود و در غياب يا مريضي او جهم بنصلت و حذيفة بنيمان اين کار را انجام مي دادند.
علاوه بر تقسيم فوق، امور ديگر و تخصصهاي ديگري نيز در دستگاه مالي پيامبر(ص) وجود داشته است مانند مسؤول جزيه، مسؤول زکات، مسئول خمس، مسؤول ديات و ... ولي همين مقدار که گفته شد، نشان ميدهد در ساختار رسمي قدرت در مدينه، براي امور مالي دستگاهي راه اندازي شده بود تا اينچنين به امور مالي حکومت اسلامي رسيدگي شود.
6- دستگاه ديپلماسي
سياست خارجي حکومت اسلامي را پيامبر (ص) با ارسال نامههايي به سران کشورها ترسيم نمود و مشخص کرد هدف پيامبر کشورگشايي نيست، بلکه ابلاغ پيام و رسالت اسلام است. ايشان در سال هفتم هجري نامههايي را به بعضي از سران کشورها ارسال کرد و از آنها دعوت نمود اسلام را بپذيرند و تذکر داد اگر مسلمان شدند، در سلم و امان خواهند بود وگرنه مسؤوليت گمراهي مردم نيز به عهده آنهاست. اين نامهها به عنوان اسناد سياسي اسلام در کتب تاريخ (مانند کتاب هاي «جمهرة رسائل العرب» و «مکاتيب الرسول» ) مضبوط است. در اين نامهها خطوط کلي سياستخارجي اسلام ترسيم گرديده است. به نظر برخي، پس از آنکه دولت اسلامي شکل و پا گرفت، رسولاکرم (ص) تحرک سياسي را شروع کرد و در خلال شش سال دوم بعد از صلح حديبيه، با پادشاهان و سران ديگر ممالک مکاتبه داشت.(16)
در کتب تاريخي از افراد زير به عنوان سفراي پيامبر(ص) نامبرده شده است:
1- عبدالله بنحذافة السهمي که نزد کسري پادشاه فارس فرستاده شد
2- حاطب بنابيبلتعه به سمت مقوقس، عظيم و بزرگ قبط ارسال شد
3- دحية بنخليفه کلبي به سمت هرقل، پادشاه روم و عظيم بصري فرستاده شد
4- جعفر بنابيطالب، به سوي نجاشي پادشاه حبشه
5- شجاع بنوهب به سمتحارث غساني، پادشاه تخوم شام
6- سليط بنعمر به سوي هوذة بنعلي حنفي، پادشاه يمامه
7- عمرو بنعاص سهمي به سمت «جعفر» و «عبد» سلطانهاي عمان
8- علاء بنحضرمي به سوي پادشاه بحرين
9- مهاجر بنابيامية به سمتحارث، يکي از ملوک يمن
10- حارث بنعمير به سمتشام
11- واحد بنسليط عامر بنلؤي، سفير يمامه
علاوه بر سفيران رسمي فوق، بعضي مواقع ماموريت ويژه خارجي به برخي افراد داده ميشد . ابناسحاق ميگويد پيامبر (ص) عمرو بنامية القهري را با دو کشتي به سوي نجاشي فرستاد و شانزده نفر که در راس آنها جعفر بنابيطالب بود، آنها را تحويل گرفتند. عمده اين ماموريتها در سال نه هجري يعني اواخر حکومت رسولاکرم (ص) واقع شد که جنبههاي جهانشمولي حکومت جلوهگر شده بود. سفيران پيامبر اعظم (ص) از نظم و سازماندهي خوبي بهره ميبردند. (17)
يکي ديگر از کارهاي دستگاه ديپلماسي نظام اداري مدينه نحوه پذيرش نمايندگان و هيات ها و مسؤولاني بود که به منظور پذيرايي از فرستادگان ديگر کشورها، توسط پيامبر (ص) تعيين شده بودند. زيد بن ثابتسمت مترجم را داشت، زيرا به زبانهاي فارسي، رومي، قبطي و حبشي آشنا بود و همه اينها را در مدينه آموخته بود، چون مدينه اقليت هايي از فارس و روم و مصر و حبشه داشت . از اين رو در گفتگو بين رسولاکرم (ص) و هيات هاي وارده ترجمه ميکرد.
مغيرة بنشعبه مامور بود به ميهمانان و نمايندگان ديگر کشورها بياموزد چگونه به رسول خدا (ص) برخورد نمايند که در حقيقتيک نوع مسؤوليت تشريفات بود. گاهي مواقع پيامبر (ص) متواضعانه از اين نمايندگان ديگر کشورها پذيرايي ميکرد. اين امر در خصوص وفد نجاشي و شخص او در تاريخ ثبت است. اين امر جلوهاي کامل از تقسيم کار در بعد ديپلماسي است. ملاحظه شد که پيامبر (ص) سفيراني را رسما به خارج اعزام و منصوب ميکرد و هيات هاي خارجي را ميپذيرفت، که براي هر دو منظور ديپلماتهايي در نظر ميگرفت و مترجم داشت . چنانکه آداب ديپلماتيک را رعايت مينمودند و مسؤول تشريفات وجود داشت . همه اين تقسيم کارها در ساختار قدرت و نظام اداري در مدينه، چگونگي دستگاه ديپلماسي پيامبر(ص) را نشان مي دهد.
در مورد متن تمامي نامه هاي پيامبر(ص) به سران ديگر کشورها و کيفيت برخورد آنان و آداب ديپلمات هاي حکومت اسلامي، مي توان به کتاب محمد(ص) و زمامداران مراجعه کرد. (18)
7- دستگاه نظامي
در بعد دستگاه نظامي، پيامبر (ص) شفافترين تقسيم کار را داشته است که عبارتند از:
1- جانشينان پيامبر (ص)
چون حضرت امکان شرکت مستقيم در بعضي جنگها را نداشت، فرماندهاني را براي سپاه مسلمين نصب ميکرد و همچنين وقتي خود به جنگ ميرفت، جانشيني براي خود در مدينه منصوب مي نمود. در کتاب محاضرات، مرحوم ابنعربي فهرستي از خلفاي پيامبر (ص) در مدينه را نام ميبرد که عبارتند از: ابولبابه، بشير بنمنذر، عثمان بنعفان، عبدالله بن اممکتوم، ابيدهم الغفاري، سباع بنعرفطة الغناري و... ؛ که وظيفه هر کدام را توضيح داده است . اينان علاوه بر غزوه ها در اعمال حج عمره هم جانشين پيامبر(ص) ميشدند. براي مثال در اين کتاب اينطور آمده است که در غزوه تبوک و خروج براي حجةالوداع و جنگ بدر ابولبابه منصوب بود. همچنين سباع بنعرفطة الغناري در غزوه خيبر و تبوک، ابيدهم الغفاري در غزوه فتح، جانشينان نبي (ص) در مدينه بودند .
2- مستنفر
مستنفر کسي بود که نيروي انساني را براي جنگ جمع ميکرد و آنان را به اين امر تشويق مينمود. بسر بنسفيان خزاعي و بديل بنام اصرم از طرف پيامبر (ص) مردم خزاعه را براي جنگ با اهل مکه در عامالفتح استنفار ميکردند.
3- صاحب لواء (علمدار و پرچمدار)
يکي ديگر از پست هايي که پيامبر(ص) براي سپاه اسلام قرار داده بود، صاحب لواء مي باشد. براي مثال بريده بعد از ملحق شدن به اسلام از طرف پيامبر (ص) ماموريتيافت وقتي وارد مدينه ميشود، پرچم داشته باشد . او عمامه اش را بر نيزهاش پيچيد و جلوي روي خويش گرفت تا وارد مدينه شد. همچنين پيامبر(ص) ابازرعه را مبعوث کرد به سمت قوم خود برود و ابلاغ کرد که هر کس زير اين پرچم جمع شود، مؤمن است. (19)
4- سازماندهي نيروهاي نظامي
در آن زمان لشکر پيامبر(ص) را به عنوان خميس نيز مي شناختند زيرا بر پنج قسم تقسيم ميشد: قلب و ميمنه و ميسره و مقدمه و ساقه. در يک نقل است که وقتي پيامبر اعظم(ص) وارد مکه شد، سپاهش را به گردان هايي (کتائب) تقسيم کرد و فرماندهاني را همچون زبير بنعوام، سعد بنعباده، خالد و ابوعبيده جراح را بر آن کتائب گماشت . (20)
5- بدل
کسي که براي فريب دشمن شبيه پيامبر (ص) ميشد و به جاي ايشان در قلب لشکر قرار ميگرفت. حفاظت از جان پيامبر (ص) در جنگها يک اصل مهم بود . شبيه اين کار را علي (ع) در ماجراي هجرت به مدينه انجام داد که معروف است.
6- وازع
يعني کسي که به گروهان و گردان نظم و انسجام و آرايش و نظام جمع ميدهد و عقب و جلو ميکند . پيامبر(ص) گاهي با يک چوب که به دست اصحاب ميداد، آنان را براي کمک به نظم دعوت ميکرد يا خود با چوب صفوف را مرتب مينمود.(21)
7- مسئول لجستيک
در تمامي جنگ هاي سپاه اسلام، پيامبر(ص) افرادي را مسئول تهيه سلاح و امکانات مي کردند که در اصطلاح امروز، امور تدارکات يا لجستيک ميگويند .
8- مسرج (مرکبدار)
کسي که مرکب رسولخدا (ص) را آماده ميکرد و زين (سرج) ميگذاشتيا رکاب آن را ميگرفت مسرج نام داشت . در کتاب سيره التراتيب الاداريه چنين آمده است که چون رسولخدا (ص) در حرکت نافله ميخواند و براي شرايط جنگ برنامه ريزي مي کرد، فردي را مسؤول مرکب خويش مي نمود و وقتي در جنگ صحبت ميفرمود، «دابه» و «ناقه» او را نگه ميداشتند که حرکت نکند. (22) اين افراد خدمات مربوط به مرکبهاي رسولخدا (ص) را انجام ميدادند، اعم از اسب، شتر و قاطر که حاکي از خدمات ويژه فرماندهي نظامي است تا او با خيال راحتبتواند فرماندهي کند و دليل بر تجمل و تکلف نميباشد.
9- صاحبالسلاح
صاحبالسلاح به معناي خدمت و وظيفه اي است که به اسلحه مربوط ميشد . صاحبالسلاحان، شمشير زنان و خدمه سلاح رسولخدا (ص) بودند و وظايف تهيه و سازماندهي سلاح، نگهداري و جلا دادن کاربرد آن را در شکلهاي مختلف من جمله محافظت از پيامبر اعظم(ص) به عهده داشته و به اين امور منصوب بودند.
10- راهنماي جنگ
کسي که اطلاعاتي در خصوص شرايط جغرافيايي و موقعيتهاي مختلف دوست و دشمن داشت و رسولخدا (ص) از اطلاعات او در جنگ استفاده ميبرد . در عرف نظامي، واحد اطلاعات و عمليات يا مهندسي رزمي چنين وظيفه اي را به عهده دارد .
11- عيون و جاسوسان جنگي
کساني بودند که اطلاعات مورد نياز را براي برنامه ريزي و عمليات نظامي از ميان دشمنان کسب مي کردند و به فرماندهان نظامي سپاه اسلام مي رساندند. براي مثال عباس بنعبدالمطلب عموي پيامبر (ص) که قبل از فتح خيبر مسلمان شد و اسلامش را کتمان ميکرد، بين مشرکان ميرفت و خبر ميآورد.
12- امور غنائم و اسرا
در تمام جنگ ها پيامبر(ص) مکان هايي مشخص مي کردند که مخصوص نگهداري غنائم جنگي و اسراي دشمن بود و افرادي را جهت اداره اين مکان ها منصوب مي کردند.
عبدالله بنکعب بنعمرو بنعوف و اباسفيان بنحرب و بديل بنورقا مسؤول حفاظت از غنائم بودند که اعم از اسرا و اموال بود. معيقب بنفاطمه آمار غنائم را ثبت ميکرد . دو نفر به نام سعد مسؤول فروش غنائم بودند. (23)
13- تبليغات جنگ
در جنگ ها پيامبر(ص) عده اي را مسئول تبليغات قرار مي داد که به دو قسم بودند. دسته اول ماموريت داشتند تا با شعار ها و اشعار حماسي خود به مسلمين بشارت پيروزي ميدادند. براي مثال گاهي رسولخدا (ص) قافله و گروهي را مسؤول مي کرد تا شعارهايي مانند «لا اله الا الله، وحده لا شريک له، له الملک و لهالحمد و هو علي کل شيء قدير» را به صورت دسته جمعي بين سپاه اسلام بخوانند تا بر خستگي هاي جنگ غالب شوند. اين کار در روحيه دوست و دشمن تاثيرات عميق داشت . دسته دوم عده اي بودند که به عنوان مخذل منصوب بودند. يعني کساني که روحيه دشمن را با تبليغات و سياست خاصي تخريب ميکردند و آنها را مهياي شکست نظامي مينمودند و به اصطلاح جنگ رواني راه ميانداختند . از همين رو بود که رسولخدا (ص) فرمودند: «الحرب خدعه؛ جنگ فريب است» .
14- آموزش فنون نظامي
از مجموعه مباحث گذشته مشخص است که حکومت اسلامي در مدينه داراي دستگاه نظامي جامع و منسجمي بوده است؛ يعني داشتن ارتش، سازماندهي آن، نصب فرمانده، دادن ماموريتهاي ويژه، اطلاعات عمليات، تهيه سلاح، نگهداري سلاح (زرادخانه)، تامين و گزينش نيرو، علمدار، فرمانده ارشد و نظام وظيفه، و علاوه بر آن همه مردم موظف به جنگ و جهاد بودند. اگر همه مردم سرباز و مجاهد بودند، ولي حين جنگ نظمي متين و سازماني دقيق ميگرفتند. پيامبر در منابر و مواقع مختلف، مردم را به برخورداري از قوه و نيرو و تيراندازي تشويق مينمود . پيامبر(ص) به دليل اينکه حکومت مستقل اسلامي در مدينه تشکيل داده بود، دشمنان زيادي داشت و براي دفاع از اين نظام نوپا نميتوانست غافل از يک سپاه منظم باشد، هر چند امدادهاي غيبي همواره او را نصرت ميکرد، ولي امدادات غيبي و نصرت هاي الهي هيچ گاه مانع از نظم نظامي در نظام اسلامي نيست.
8- دستگاه امنيتي و حسبه
قبلا در باره تشکيلات نظامي و امور امنيتي و نظامي و جنگي بحث داشتهايم و اکنون به ابعاد غير نظامي و عمدتا سياسي مسائل امنيتي در نظام اداري مدينه ميپردازيم . اصولا خبرچيني و کارهاي اطلاعاتي، بازتاب مثبتي در افکار عمومي مردم ندارد، ولي به علت لزوم و ضرورت اجتنابناپذير آن در حکومت، رسول خدا (ص) به آن اهتمام ميورزيد و به شکل يک عمل منظم و مؤثر به آن نگاه ميکرد و افرادي را در اين جهت استخدام و منصوب مينمود . افرادي که داراي خصوصيات اطلاعاتي بودند، به امر رسول خدا به اين کار منصوب و مشغول شدند و افراد اخلالگر را شناسايي ميکردند و مسلمانان را از آنها باز ميداشتند. عباس بن عبدالمطلب قبل از فتح خيبر اسلام آورده بود، اما اسلامش را پنهان ميکرد . وي اخبار مشرکان را براي رسول خدا ميآورد . او ميخواست از مکه به مدينه هجرت کند که پيامبر خدا فرمود: در مکه بماني بهتر است.
امور حسبيه را هم مي توان جزء امور امنيتي ساختار قدرت در مدينه محسوب کرد، بدين ترتيب که پيامبر(ص) به افرادي ماموريت داده بودن که از بازار مراقبت و حفاظت نمايند و به آن نظم بخشند.
9 - دستگاه آموزشي و تعليمي
الف. آموزش معارف ديني
پيامبر اعظم (ص) تعليم و تعلم مسائل مذهبي و ترويج دين مبين اسلام را وظيفهاي عمومي اعلام کرد و همه افراد با سواد را به اين کار موظف ساخت. ايشان براي آموزش قرآن از بعضي اصحاب در شهر مدينه کمک ميگرفت. در سيره ابن هشام آمده است که تعليم قرآن در اوقات معين، در خانه يکي از مسلمانان انجام ميشد و تعدادي براي اين کار گرد هم ميآمدند. حتي پيامبر (ص) خانه مخصوصي را براي تعليم قرآن آماده کرده بود. همچنين پيامبر(ص) افرادي را براي تعليم قرآن و آموزش دين به نواحي و مناطق مختلف گسيل مي داشتند اعزام معلمان به سوي قبايل، به دو صورت انجام ميگرفته است، در بعضي حالات بنا به درخواست نمايندگان قبايل و در ديگر احوال با پيش دستي شخص پيامبر(ص) بوده است. گاهى مواقع يک نفر از نو مسلمان هاى يک منطقه که ممتاز بود جهت تبليغ و ترويج دين اسلام مامور مىشد؛ مانند عبدالله بنسلام که از احبار يهودى بنىقينقاع بود و مسلمان شد و مردمش را به اسلام دعوت کرد. همچنين بلال که مؤذن رسمى بود کارى تبليغى انجام مىداد . اذان باعثشد اسلام از يهود و نصارا متمايز شود چون آنها از بوق و ناقوس استفاده مىکردند. .(24)
ب.آموزش همگاني
پس از تشکيل حکومت در مدينه، پيامبر اعظم(ص) آموزش همگاني را در اولويت امور قرار داده بود و نه تنها نسبتبه آموزش معارف دين توجه ويژه داشت، بلکه به آموزش خواندن و نوشتن به صحابه امي در مدينه عنايتي خاص داشت. پيامبر (ص) شرط آزادي هر يک از اسيران بدر را، که خواندن و نوشتن ميدانستند، تعليم ده تن از صحابه و فرزندان آنان قرار داد. وي به زيد بن ثابت دستور داد سرپرستي امور ترجمه و پاسخ نامهها را به عهدهبگيرد و در اين راستا زبان سرياني و عبري را بياموزد.
پيامبر (ص) راجع به تعليم حرفه و فن نيز، که در احتکار يهوديان بود، اهتمام ميورزيد. در جاي جاي سنتشريف، پدران و مادران را به آموزش نوشتن، شنا و تيراندازي فرزندان تشويق کرده است. .(25)
نتيجه آنکه پيامبر داراي سياست آموزشي ويژه بوده و به آموزش همگاني اهتمام خاص داشته است.
نتيجه گيري:
حکومت اسلامي مبتني بر مشروعيتسلطه حاکم از ناحيه حق تعالي است و پيامبر (ص) بعنوان قائد و حاکم از روز آغازين به قصد بناي اجتماع سياسي و دولت، چهارچوب کلي مسؤوليتخود را بعنوان رهبر و حاکم امت و دولت و بر اساس نبوت و رسالتي که داشت پيريزي کرد. نتيجه اين شد که آن حضرت پس از هجرت به مدينه، بلافاصله تشکيل دولت داده و خود شخصا به رتق و فتق امور پرداختند. تشکيل دستگاه هاي متعدد حکومتي از سوي پيامبر (ص) نشان دهنده اين است که اسلام علاوه بر حکومت، سازمان هم دارد و اين سازمان به حکم تاسي بر پيامبر قابل اقتباس است و نوع اقتباس هم بدينگونه است که معيارها و ارزش هاي برگرفته شده از اين دستگاه ها و سازمان ها قابل پيگيري در هر حکومت اسلامي در هر عصر است.
مهمترين دستاورد سازمان و دولت اسلامي پيامبر(ص) ارائه اين اصل ميباشد که تشکيل حکومت اسلامي و حفظ آن در صورت وجود شرايط و رفع موانع، از اهم واجبات الهي، بلکه مقدمترين فريضه ديني است و اين خود خط بطلاني استبر انديشه جدايي دين از سياست که در طول تاريخ وجود داشته است؛ و ما امروز مفتخريم که پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و تاسيس جمهوري اسلامي بر مبناي ولايت فقيه، طرح فرضي حکومت در اسلام را از مرحله انديشه به عرصه عمل درآورده و توانسته است به اين وسيله اهداف بلند مدت پيامبر اعظم(ص) براي امت خود را به ثمر برساند. البته اين نکته قابل توجه است که بر انقلاب اسلامي ما فرض است که با بهره گيري از معيارها و ارزش هاي ساختار قدرت و نظام اداري مدينه در زمان پيامبر(ص) که قسمتي از آن در اين مقاله بحث شد، در مسير رسيدن به حکومت صالحه اسلامي گام بردارد.
درباره هنر اسلامي ميتوان گفت كه هنر اسلامي به اصطلاح امروز يك هنر آبستره است يعني هنري است كه در حقيقت در همهجاي دنيا يك رنگ دارد و يك نقش دارد وبدي ...
بخش زيادي از آيات قرآني به مباحث علوم پايه چون فيزيک و شيمي اختصاص يافته است؛ زيرا نگرش قرآن، به همه چيز هستي بر محور توحيد است. از اينرو به هريک از م ...
علم پزشکي باعث اصلي و اساسي توجه مسلمانان به علوم عقلي گرديد. بدين معني که احتياج خلفاي عباسي و اميراني که در بغداد گرد آمده و اغلب ايراني بوده اند، م ...
شرح كتاب مصباح الشريعة ومفتاح الحقيقة گريه گريه و زارى در پيشگاه حضرت حق چه از شوق ، چه از خوف ، چه از عشق ، چه به هنگام دعا يا قرائت قرآن يا خواندن ...
اگرچه واژه عربي منطق معادل واژه Logic است اما براي فلسفه زبان، واژه اي وجود ندارد. با توجه به اين نکته فيلسوفان سعي داشتند مسائل مربوط به فلسفه زبان ر ...
۱) آيا دين پديده اي اجتماعي است؟ با توجه به آداب و رسوم و اختلافات احوالات و گوناگوني اوضاع مردم و آنچه در اجتماعات بشري مشاهده مي شود، دين ظاهراً اجت ...
پيش از آغاز بحث آداب خواستگاري و زفاف، مايلم در مورد حکمت و فلسفه ازدواج و نيز فوائد مثبت اخلاقي و جنبه هاي اجتماعي آن، مختصراً مطالبي را بيان کنم، به ...